سلام
سلام...
نمي دونم چرا اما مثل اينكه باهام قهري، ديگه صدام رو نمي شنوي يا اينكه سرت اونقدر شلوغ شده كه من يادت رفتم. آره حق داري، بايد هم يادت بره! اما من روزهايي كه با هم رفيق بوديم يادم نرفته؛
اون روزها و شبهايي كه دلم لك ميزد برات و تو هم مي اومدي و مي موندي تو خونه ي دلم، يادم نمي ره؛ روزهايي كه معني دونه به دونه ي رنگ ها رو يادم مي دادي؛ روزهايي كه مي گذاشتي زمين بخورم و درد رو احساس كنم و بعد خودم پاشم تا بهم آفرين بگي، يادم نمي ره.شبهايي كه با گريه من آسمونتم گريه مي كرد و صبح همين كه آفتاب مي زد دل منم آفتابي ميشد.دلم واسه اون روزها يه ذره شده! واسه روزهايي كه يادم مي دادي چطور وقتي دلتنگت ميشم پر سيمرغ آتيش بزنم! هميشه پيشم بودي؛ مثل يه بچه بودم كه هميشه هوامو داشتي.
اما نمي دونم چرا بي خبر گذاشتي و رفتي! شايدم نرفتي همين جاهايي، اما توان ديدن رو از من گرفتي.
اما خدا، خدا جونم! دلم برات خيلي تنگه، خيلي اذيت شدم، خيلي چيزهارو باختم. مهمتر از همه غرورم بود! باختمش اما به هيچ! چيزي رو كه به قيمت خيلي گرون؛ خودت بهتر از همه مي دوني؛ به دست آورده بودمش به مفت باختم! بدون تو و بدون اون زندگي كردن برام مفهومي نداره.
خدايا قول داده بودي تنهام نگذاري؛ پس چرا رفتي؟ تو هم مثل همه درست وقتي بيشتر از هميشه بهت نياز دارم تنهام گذاشتي؟
بسه ديگه! هميشه گفتم هر چي تو بگي، هر چي تو بخواي، هر چي تو صلاح بدوني. اما يادم مياد يه بار گفتي بهم: بعضي وقتها دوست دارم تو تصميم بگيري، تو بخواي، تو بسنجي. مثل اينكه ديگه وقتشه. حالا من مي خوام! نمي خوام چيزي كه ازت خواستم رو حتماً بدي بهم؛ ازت ميخوام كه اگه نمي خواي بدي، مهرش رو هم ازم بگيري!
كسي بهم گفت كه خاكستر رو دلم بريزم، منم اين كارو كردم اما يادم نبود كه اونجا جاي توئه وقتي مياي پيشم! خاكستر رو ريختم روش، خاكستر واسه آتيش دل من بي اثر بود و نه تنها افاقه نكرد بلكه ارزشش رو هم پايين آورد.
حالا ازت مي خوام كه برگردي و كمكم كني كه هر چي باختم رو از نو بسازم، اما اين بار طوري كه ديگه خراب نشه.
نظرات شما عزیزان:
دمت رعد و برق
عشق کردی یه سر به تلخ واژه ما هم بزن
.gif){kind=small}
سلام وبت قشنگهبه وب منم یه سری بزن
