گناه است . . .
دیگر به تو فکر نمیــــــــــــــــــکنم.
گنــــــــــــــــاه است چشــــــــــــم داشتن
به مــــــــــــــال غـــــــــــریبه ها
هر آن کس که بداند و نخواهد که بداند بیدارش نکنید خفته بماند...
دیگر به تو فکر نمیــــــــــــــــــکنم.
گنــــــــــــــــاه است چشــــــــــــم داشتن
به مــــــــــــــال غـــــــــــریبه ها
ببین مرا چه گونه جادو کردی ؟ هنوز هم نمی توانم
آن گونه که بودم ، باشم . هنوز هم نمی توانم -
روزها بعد از نبودنت انسان دیگری
را آنگونه که تو را ساختم برای خود بسازم
سخت ست اما خداحافظ
یه شب خوب تو آسمون، یه ستاره چشمک زنون،
خندید و گفت: کنارتم، تا آخرش تا پای جون،
ستاره ی قشنگی بود، آروم و ناز و مهربون،
ستاره شد عشق من و منم شدم عاشق اون،
اما زیاد طول نکشید عشق من و ستاره جون،
ابری اومد ستاره رو دزدید و برد نامهربون،
حالا شبا به یاد اون، زل می زنم به آسمون،
دلم می خواد داد بزنم این بود قول و قرارمون،
تو رفتی و از خودتم، نذاشتی حتی یه نشون..
ماه رمضان شد، مى و میخانه بر افتاد * عشق و طرب و باده، به وقت سحر افتاد
افطار به مى کرد برم پیر خرابات * گفتم که تو را روزه، به برگ و ثمر افتاد
با باده، وضو گیر که در مذهب رندان * در حضرت حق این عملت بارور افتاد
دلم اصرار دارد فریاد بزند؛ اما . . .
من جلوی دهانش را می گیرم،
وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد .
انديشيدن به پايان هر چيز شيريني حضورش را تلخ مي كند...
بگذار پايان تو را غافلگير كند درست مانند آغاز.