عشق من و ستاره . . .

**فریاد بی صدا**

هر آن کس که بداند و نخواهد که بداند بیدارش نکنید خفته بماند...

عشق من و ستاره . . .

یه شب خوب تو آسمون، یه ستاره چشمک زنون،

خندید و گفت: کنارتم، تا آخرش تا پای جون،

ستاره ی قشنگی بود، آروم و ناز و مهربون،

ستاره شد عشق من و منم شدم عاشق اون،

اما زیاد طول نکشید عشق من و ستاره جون،

ابری اومد ستاره رو دزدید و برد نامهربون،

حالا شبا به یاد اون، زل می زنم به آسمون،

دلم می خواد داد بزنم این بود قول و قرارمون،

تو رفتی و از خودتم، نذاشتی حتی یه نشون.. 



نظرات شما عزیزان:

پسر آسمانی
ساعت23:46---28 تير 1392
هیچوقت کسی رو به وبلاگم دعوت نمیکنم.
ولی از مهمونای ناخونده کلی استقبال میکنم
مرسی که سر زدی آبجی


sanaz
ساعت15:09---28 تير 1392

دوست خوب را باید روی چشم ها گذشت کجایى… چشم هایم بهانه ات را گرفته اند…

سلام من برگشتم خوشحال میشم دوباره به وبلاگم سر بزنی ،مرسی، فعلا


اجی محدثه
ساعت19:03---27 تير 1392
چه “ شوری ” میزند دلم وقتی . . .

در چشم دیگران

انقدر “ شیرین ” میشوی !


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 27 تير 1392برچسب:, ] [ 13:53 ] [ **فریاد بی صدا** ] [ ]